هرجامعه دارای نظامهای اجتماعی است،که ازآن تمدن بشری بهوجود میآید؛ هرگاه این نظامها، عادلانه استوارگردد، تمدن آن جامعه ترقی خواهدنمود؛ اما وقتی ظالمانه باشد و درآن نابرابریهای اقتصادی مانند فقر و فاصله طبقاتی وجود داشته باشد، عاقبت آن جامعه، نابودی است. انسانها همگی بر این باورند که روابط و مناسبات افراد در جامعه باید طبق قوانین و مقررات مشروع باشد؛ قوانین آنگاه از مشروعیت برخوردار است که بر مبنای عدالت تدوین شده باشد و این امر به عنوان میزان و شاخص در روابط فردی و جمعی افراد فرض گردیده است.
درتاریخ بشر، تلاشهای برای رسیدن به عدالت صورت گرفته است؛ این تلاشها درعرصه عمل منجر به قیامهای عدالت خواهانه و در بُعد نظری منجر به پیدایش نظریات علمی شده،که هرکس آن را در جهت منافع خویش تعریف کرده است. از اینرو پژوهش در مورد عدالت اجتماعی، که هدف آن تبیین دیدگاه روایات است، ضروری به نظر میرسد. به هرحال آنچه که مهم است تفسیر عینی عدالت (همان کاهش فقر در جامعه) و ایجاد فرصتهای برابر برای فقرا است تا آنها بتواند استعدادهای نهفته خویش را بروز دهد.
یافتههای پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی، این استکه احادیث درتبیین عدالت اجتماعی، حقوق فرد وجامعه هردو را مراعاتکرده و اعطای حقوق فردی را به تناسب نیازمندیهای واقعی او درنظرگرفته است.