بانکهای تجاری بر اسای منطق حد اکثر سازی سود، تاجایی که منافعشان اقتضا دارند اقدام به خلق پول میکنند. در قبال سودی که از ناحیه خلق پول بدست میآورند هزینهای چندان را متقبل نمیشوند و هزینه آن به نحوی به صاحبان سپرده و کسانیکه پول نقد نگه میدارند، تحمیل میگردد. زیرا خلق پول بیش از حد نیاز اقتصاد، منجر به تورم میگردد. تورم باعث میشود از قدرت خرید یا ارزش پول کاسته شود. پس آنچه مشتریان بانک بهعنوان خدمات یا بازدهی سپرده شان از بانکها در یافت میکنند متناسب با سودی که بانکها از قبال خلق اعتبار بر اساس سپردههای بانکی بدست میآورند نمیباشد. بانکها تجاری، در قبال سپردههای که از مردم میگرند، عوض متناسب با آن، به آنها باز نمیگردانند. پس خلق پول در صورت که بیش از نیاز واقعی اقتصاد باشد، درعین حالیکه برای بانکهای تجاری سود آوراست، زیان اجتماعی و بیثباتی اقتصادی را درجامعه افزایش میدهد. لذا خلق پول در سیستم بانکی نوع ظلم و اجحاف یا همان بخس و تطفیف در معامله است که قرآن کریم به صراحت آن را نهی کرده است.